زندگینامه لویی پاستور بیولوژیست، میکروبیولوژیست

"من آنچه را که در توان داشته ام، انجام داده ام"

لوئی پاستور، بیولوژیست، میکروبیولوژیست و شیمی‌دان مشهور فرانسوی است. اکتشافات او پایه‌های علمی انقلابی زیادی در دنیا ایجاد کرد. واکسیناسیون، تخمیر و فرآیند پاستوریزه کردن، از مهم‌ترین پایه‌های علمی ایجادشده توسط او هستند. تحقیقات و اکتشافات او موجب نجات زندگی بسیاری گشت و از بیماری‌های زیادی پیشگیری کرده‌اند. لویی پاستور در زمان خود توانست آمار مرگ و میر تب خونی را به مقدار قابل توجهی کاهش دهد. او واکسن‌هایی برای هاری و سیاه‌زخم نیز تولید کرد که به نوبه‌ی خود در نجات جان افراد بسیاری نقش داشت.

اغلب مردم لویی پاستور را با فرآیند پاستوریزاسیون می‌شناسند؛ فرآیندی که از آلودگی میعانات و خصوصا شیر، به‌خوبی جلوگیری می‌کند. مجامع علمی او را یکی از پایه‌گذاران اصلی علم باکتری‌شناسی می‌دانند. که همراه با بزرگانی همچون فردیناند کوهن و رابرت کوخ به این مهم دست یافت. بخش اعظمی از فعالان دنیای علم نیز او را پدر میکروبیولوژی می‌نامند

لویی پاستور تا زمان مرگش، مدیر مؤسسه‌ی تحقیقاتی مشهور «انستیتو پاستور» بود که در سال ۱۸۸۷ تأسیس شد. بدن پاستور در محفظه‌ای در زیر ساختمان این مؤسسه‌ دفن میباشد. اگرچه کشفیات این دانشمند، تأثیر قابل توجهی در تاریخ علم داشته است، اما منتقدان، برخی از یافته‌های او را نقد می‌کنند. علاوه بر آن، بررسی‌های مجددی که روی یادداشت‌های پاستور انجام شده است، در برخی از موارد او را به فریب رقبا محکوم می‌کند..

زندگینامه لوئیس پاستور

زندگینامه لویی پاستور
زندگینامه پاستور

لوئیس پاستور در 27 دسامبر 1822 در دول، واقع در منطقه ژورا فرانسه متولد و در شهر آربویز بزرگ شد. او سومین فرزند از پنج فرزند ژان ژوزف پاستور و ژان اتینت روکی بود.

پاستور و خانواده اش از افراد بسیار معتقد مذهب کاتولیک بشمار می رفتند. پدرِ لوئیس، دباغ و یکی از سرداران گروهانی در طی جنگ های ناپلئون بود که مفتخر به دریافت لژیون افتخار شده بود. لویی در سال ۱۸۳۱ وارد مدرسه شد و از نظر هوش در گروه متوسط قرار داشت.

در طی دوران تحصیلش، به نقاشی و طراحی علاقه زیادی نشان می داد و به همین خاطر نقاشی های زیادی می کشید. در دوران دبیرستان برای ادامه تحصیل به کالج

رفت و در سال ۱۸۳۸  برای تدریس علوم و ملحق شدن به باربت پنسیون راهی پاریس شد.

مدت زیادی در آنجا نماد و مجددا بازگشت. این شیمیدان موفق شد در سال ۱۸۴۰ لیسانسش را اخذ نماید و ۲ سال بعد دژیون لیسانس علوم را در سطح متوسط شیمی دریافت کند.

سپس موفق شد در سال ۱۸۴۵ از کالج سلطنتی بسانسون مدرک فوق لیسانس و از اکول نرمال پاریس، مدرک دکترای خود را به دست آورد. به طور جامع، لویی پاستور در زمینه های شیمی، فیزیک و ریاضی تحصیلات آکادمیک داشت.

او مدتی را به تحقیق و تدریس در لژیون لیسه سپری کرد. پاستور در سال ۱۸۵۴ به عنوان رئیس دانشکده علوم جدید دانشگاه لیل انتخاب شد، همان جایی که تحصیلاتش را از آنجا شروع کرد.

ازدواج

همسر لویی پاستور
ماری لوران

لویی پاستور در سال 1848 استاد شیمی در دانشگاه استراسبورگ شد و در آنجا با ماری لوران دختر رئیس دانشگاه، آشنا شد. آنها در 29 مه 1849 پیمان ازدواج بستند و در طول زندگی مشترک صاحب پنج فرزند شدند.

با این وجود تنها دو فرزند آنها زنده مانند و بقیه به خاطر تب حصبه درگذشتند. این اتفاق باعث شد، پاستور به دنبال راه حلی برای درمان بیماری های عفونی باشد.

فعالیت کاری

پاستور در سال ۱۸۴۸ به‌عنوان استاد شیمی در دانشگاه استراسبورگ مشغول به کار شد و در سال ۱۸۵۲ عضو هیئت علمی این دانشگاه شد. مطالعات او روی فرآیند تخمیر، از سال ۱۸۵۴ و پس از شروع به کار در دانشگاه لیل شروع شد.

لویی پاستور در سال ۱۸۵۷ به پاریس بازگشت و به‌عنوان مدیر مطالعات علمی مؤسسه‌ اکول نرمال سوپریور مشغول به کار شد. فعالیت او در این مؤسسه‌ تا سال ۱۸۶۷ ادامه داشت. و پاستور در این مدت، تغییراتی اساسی در روند تحقیقات ایجاد کرد که موجب پیشرفت بیش از پیش این مؤسسه‌ شد. پس از این تغییرات، آزمایشات این مؤسسه‌ با دقت بالاتری انجام می‌شدند و نتایج بهتری کسب می‌کردند. در نتیجه اعتبار این مؤسسه‌ی تحقیقاتی افزایش چشمگیری داشت. البته برخی از تصمیمات پاستور در دروان مدیریت، بسیار سخت و محکم بودند و موجبات اعتراض دانشجویان را فراهم می‌کرد.

در سال ۱۸۶۳، پاستور به‌عنوان پروفسور زمین‌شناسی، فیزیک و شیمی در دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس استخدام شد. و این سمت را تا سال ۱۸۶۷ حفظ کرد. همان سال، او به‌عنوان عضو ارشد هیئت شیمی آلی دانشگاه سوربون انتخاب شد اما پس از مدت کوتاهی، به خاطر بیماری این شغل را ترک کرد..

در سال ۱۸۶۷، آزمایشگاه شیمی فیزیولوژیکی مؤسسه‌ی اکول تأسیس شد و خود او تا سال ۱۸۸۸ به‌عنوان مدیر آن فعالیت می‌کرد. آخرین فعالیت بزرگ کاری پاستور، تأسیس انستیتو پاستور در پاریس و در سال ۱۸۸۷ بود که تا آخر عمر به‌عنوان رئیس آن مشغول به کار بود.

تحقیقات علمی لویی پاستور

همان طور که میگویند، پاستور نقش مهمی در کشفیات و اختراعات بزرگ تاریخ شیمی و زیست شناسی داشته است. از میان تمام تحقیقات او، آن هایی که نقطه ی اشتراک شیمی و زیست شناسی بوده و به درمان و پیشگیری از بیماری های کشنده منجر گشت، بیش از بقیه شناخته شده هستند. البته پاستور نظریات بنیادی زیادی نیز در علوم مولکولی و دیگر بخش های شیمی داشت.

اکتشافات اولیه لویی پاستور

اکتشافات لویی پاستور
اکتشافات

در زمان پاستور، کریستالوگرافی به عنوان شاخه‌ای نو ظهور از علم شیمی شناخته میشد که توجهات زیادی را به خود جلب کرده بود از جمله لویی پاستور و او را به سمت کار بر روی تبلور ترکیبات مختلف کشاند

وی کار خود را با اسید تارتاریک شروع نمود،بلورهای این اسید به مقدار زیادی در رسوبات محصولات تخمیری وجود داشت.

 اسید دیگری که کریستال‌های آن نیز بصورت رسوب در محصولات تخمیری یافت میشد، اسید پارا تارتاریک (اسید راسمیک) بود

با وجود اینکه محققین دانستندکه ترکیبات شیمیایی این دو اسید یکسان هستند اما در محلول تفاوت های چشمگیری از خود نشان میدادند:

اسید تارتاریک پرتویی از نور قطبی را که از آن عبور می‌کند به سمت راست منحرف میکرد در حالی که اسید پارا تارتاریک مسیر نور قطبی را تغییر نمیدادیافته فوق پاستور را شیفته خود کرده بود.

او نمیتوانست بپذیرد که این دو اسید دارای ترکیب شیمیایی یکسانی هستند.

لویی پاستور نظریه غالب آن زمان را در مورد این دو اسید رد کرد و معتقد بود که ساختارهای داخلی دو ترکیب باید متفاوت از هم باشند و این تفاوت را می‌توان به صورت بلور نشان داد.

پاستور که مصمم بود یک توجیه علمی برای واکنش‌های مختلف آنها در برابر پرتو نور بیاید شروع به بررسی دقیق دو اسید در زیر میکروسکوپ نمود.

وی سرانجام به این نتیجه رسید که: در اسید تارتاریک خالص  تمام کریستالها یکسانند  اما کریستال‌های موجود در پارا تارتاریک اسید شبیه تصاویر آینه‌ای  یکدیگر بودند.

یافته های پاستور

پاستور سپس آزمایشی را انجام داد که ” به عنوان یکی از ساده‌ترین و در عین حال ظریف‌ترین آزمایش‌ها در سالنامه شیمی” چاپ شد.

لویی پاستور با استفاده از یک میکروسکوپ تخصصی دو نوع کریستال (“چپ گرد” و “راست گرد”) را به دو توده جدا کرد و سپس نشان داد که در محلول، یکی از ترکیب ها نور را به سمت چپ می چرخاند  در حالی که دیگری آن را به سمت راست منحرف میکند.

این آزمایش ساده نشان داد که مولکول‌های آلی با ترکیب شیمیایی یکسان می‌توانند دارای شکل فضایی متفاوت باشند.

این کشف عدم تقارن مولکول‌های آلی منطقی را برای پاستور فراهم آورد که سپس در مطالعات وی در مورد تخمیر الکلی بسیار به او کمک کرد.

تخمیر و پاستوریزاسیون

آزمایشگاه لویی پاستور

در  زمان لویی پاستور تولید الکل از طریق تخمیر چغندر با مشکلاتی همراه بود: گاهی به جای الکل  اسید لاکتیک (سرکه) تولید می‌شد.

تا آن زمان تصور می‌شد که سرکه حاصل  تجزیه شیمیایی ساده مولکولهای قند به مولکول‌های دیگر است و نقش میکروارگانیسمهای چون مخمرها و باکتریها در این فرآیندها هنوز شناخته نشده بود.

اگرچه سلولهای مخمر در مخزن‌های تخمیر پیدا و به عنوان موجودات زنده بودند،اما محققان تصور می‌کردند که آنها خود محصولی از تخمیراند یا عوامل کاتالیزوری هستند که مواد مفیدی را برای فرآیند تخمیر فراهم می‌کنند.

به دلیل این عدم آگاهی از نقش میکروارگانیسمها کار تولید محصولات تخمیری به نوعی شانسی پیش میرفت که گاه با مشکلات عدیده ای مواجه میگشت.

مشکل اصلی این بود که بازده تولید الکل به طور ناگهانی کاهش میافت و از طرفی در این فرایند لزوما سرکه تولید نمی‌شد در عوض به جای الکل اسید لاکتیک تولید می‌گردید.

لویی پاستور متوجه شد که هنگام تشکیل الکل به طور معمول سلول‌های مخمری بزرگتر و دارای جوانه هستند اما هنگامی که اسید لاکتیک شروع به تشکیل به جای الکل می‌کند اجسام میکروبی میله‌ای شکلی ظاهر و به سلول‌های مخمر متصل میگشت. (مخمر نوعی قارچ است)

در ادامه تجزیه و تحلیل‌های پاستور نشان داد که الکل و سایر ترکیبات آلی پیچیده در طی فرآیندی به نام تخمیر تشکیل شده‌اند و نمی‌توان تشکیل آنها را با یک واکنش شیمیایی ساده توضیح داد.

بنابراین وی تشخیص داد که فرایندهای دیگری باید در هنگام تولید محصولاتی مانند الکل و سرکه در حال وقوع باشد.

یافته سوم

سومین یافته که احتمالاً سرنخ مهمی محسوب می‌شد منحرف کردن نور توسط بعضی از ترکیبات بود که می‌توانست تقارن و یا عدم تقارن آنها را نشان دهد.

براساس نتیجه گیری قبلی (اینکه فقط سلول‌های زنده ترکیبات نامتقارن (آلی) تولید میکنند)  پاستور نتیجه گرفت عامل ایجاد الکل از قند در واقع مخمرها بودند و دیگر میکروارگانیسم های موجود باعث ترش شدن تخمیرمی‌شدند.

طی سال‌های بعد  پاستور میکروارگانیسم‌های خاصی را که مسئول تخمیرهای طبیعی و غیر طبیعی در تولیدات مختلف تخمیری از جمله سرکه و الکل بودند  شناسایی و جدا کرد.

وی همچنین نشان داد که اگر محصولات تخمیری را در معرض دمای بالا برای چند دقیقه قرار دهند میکروارگانیسم‌های آن از بین می‌رود و منجر به پاستوریزه شدن محصول  می‌شود که از فاسد شدن محصول محافظت می‌کند

صنعت ابریشم

پس از نمایان شدن کارهای علمی ارزنده پاستور در بین جامعه، وزارت كشاورزی فرانسه از لویی پاستور خواست كه كمسیونی را برای تحقیق در مورد بیماری ویرانگر كرم‌های ابریشم كه صنعت ابریشم فرانسه و جهان را در معرض نابودی قرارداده بود هدایت كند.

علی رغم اینکه پاستور چیزی در مورد کرم‌های ابریشم نمی دانست اما او این چالش علمی را پذیرفت.

او ابتدا با دو نوع مختلف از بیماری کرم ابریشم روبرو شد:

پِبرین، که معمولاً، باعث ایجاد لکه‌های سیاه روی پیکره کرم می‌شد

فلاشری، که لک ایجاد نمی‌کرد اما باعث رخوت در کرم ابریشم می‌شد.

پاستور با تولید تخم انتخابی فقط از آن دسته از كرم‌ها كه هیچ كدام از بیماری‌ها را نشان نمی‌دادند، توانست كرم‌های سالم تولید كند و به پرورش دهندگان كرم ابریشم یاد داد كه چگونه می‌توانند كرم‌های بیمار را شناسایی و از بین ببرند، بنابراین صنعت ابریشم را در فرانسه  ایتالیا و سایر كشورها بازگرداند.

پاستور این مطالعات را به عنوان علامت‌های شاخص در مطالعه عفونت‌ها و بیمار‌ی‌های عفونی در نظر گرفت.

تحقیقات صنعت ابریشم

تحقیقات گسترده وی نشان داد که کرم‌های سالم تنها وقتی که روی برگ‌هایی که توسط کرم‌های آلوده استفاده شده است لانه میکردند آلوده می‌شدند. و میزان حساسیت کرم‌ها بسیار متفاوت بود، برخی کرم‌ها اندکی پس از آلوده شدن میمردند، برخی دیگر هفته‌ها طول می‌کشید تا بمیرند و برخی دیگر اصلا نمی‌مردند (در زمان پاستور هنوز فرآیند ایجاد بیماریها توسط میکروارگانیسمها و نحوه انتقال آن به خوبی درک نشده بود)

از این مشاهدات  او تعیین کرد که عوامل دیگری مانند دما، رطوبت، تهویه، سیستم بهداشتی و جداسازی مناسب کرم هایی که تازه از تخم خارج شده‌اند، همگی در حساسیت به بیماری نقش دارند.

این مطالعات پاستور منجر به آغاز شناخت نقش عوامل محیطی در مورد سرایت بیماری های عفونی  شد.

واکسیناسیون و نظریه میکروب در مورد بیماری

واکسن لویی پاستور

اوج موفقیت لویی پاستور ارائه نظریه میکروب در مورد بیماری بود که منجر به کشف‌های مرتبط با بیماری‌های مختلف فردی از جمله هاری و سیاه زخم و تولید واکسن‌ها  شد.

پس از آنکه پاستور تاثیر میکروب‌ها را بر آب انگور نشان داد، بسیاری از پزشکان شروع به استریل سازی وسایل و بانداژهای خود کردند. و تا سال 1875 ، تشخیص اینکه بسیاری از بیماری‌ها با میکروارگانیسم‌های خاصی همراه هستند مورد قبول واقع شد.

در همین دوران تعطیلی بیمارستانزایمان پاریس و انتقال زنان باردار ازاین  بیمارستان  پس از 64 مرگ و میر ناشی از تب زایمان در 347 فرد بستری گزارش شد.

شوربختانه  این بیماری از بین نرفت و تقریباً همه زنان باردار موجود بیمارستان درگذشتند.

پاستور طی تحقیقاتی نتیجه گرفت كه عفونت توسط پزشكان و کارکنان طی چرخه ای به افراد سالم انتقال می‌یافت  و از آنها خواست كه با انجام اقداماتی از انتقال و انتشار میكروب‌ها در فضای بیمارستانی خودداری كنند.

واکسن2 لویی پاستور
واکسن

 وَبای مرغی

ایجاد واکسیناسیون محصول مستقیم مطالعاتی بود که پاستور بر روی وبای مرغ انجام داد

وبای مرغ در آن زمان برای کشاورزان به یک مشکل جدی تبدیل شد.

این بیماری به سرعت در یک مرغداری گسترش می‌یافت و در عرض 3 روز قادر به نابودی کل گله بود.

پاستور تشخیص داد که این بیماری می‌تواند توسط مواد غذایی یا مواد دفعی آلوده ناشی از حیوانات بیمار منتقل شود. و سرانجام موفق به شناسایی و کشت باسیل وبا شد.

جوجه‌های تلقیح شده با باسیل ظرف 48 ساعت مردند.

به روایتی در اوایل تابستان 1881  پاستور کشت‌های باکتری خود را ذخیره کرد و پاریس را به علت گرمای زیاد هوا ترک نمود.

هنگامی که او در پایان تابستان به پاریس بازگشت، مرغ‌ها را با باسیل‌های وبای ذخیره شده (کشت کهنه) تلقیح کرد. اما برخلاف نتایج قبلی جوجه‌ها به جای بیمار شدن، سالم ماندند.

گروه وی که از نتایج متعجب شدند ، در صدد ساخت کشت جدید باسیل آمدند و آن را روی پرندگان جدید و همچنین مرغ‌هایی که پس از تلقیح با کشت “قدیمی” سالم مانده بودند آزمایش کردند.

نتایج شگفت انگیز بود: در حالی که پرندگان جدید همه مردند پرندگانی که قبلاً  با کشت کهنه تلقیح شدند همچنان سالم باقی ماندند.

سیاه زخم

تقریباً در همان زمان که کشاورزان با مرگ جوجه‌های خود مشکل داشتند، یک بیماری مهلک دیگر صنعت پرورش گوسفندان و گاوها را با چالشی جدی مواجه کرد و تقریبا این صنعت را در فرانسه فلج نموده بود.

رابرت کخ باکتری  باسیلوس آنتراسیس را که قبلاً توسط یک پزشک فرانسوی به نام داوین شناسایی شده بود، از طحال گاوهای آلوده جدا کرده و نشان داده بود که در شرایط خفته (غیر فعال) باسیل هاگ‌هایی با عمر طولانی تشکیل می‌دهد.

با این حال هنگامی که لویی پاستور وارد این قضیه شد هنوز این موضوع که باسیل جدا شده توسط کخ عامل این بیماری است اثبات نشده بود.

پاستور یک قطره خون از گوسفندی که به دلیل آنتراکس (سیازخم) در حال تلف شدن بود برداشت و باکتری را رشد داد و این فرآیند را 100 بار تکرار کرد (باکتری را از کشت اولیه به محیط دو منتقل میکرد و از دوم به سوم و …).

اگرچه در این آزمایش کشت اصلی به شدت رقیق بود اما کشت نهایی که شامل حتی یک میکروب به جا مانده از کشت اصلی نبود  به همان اندازه کشنده بود.

از آنجا که فقط خودِ باسیل، با رشد هر بار در کشت جدید می‌توانست از کشت رقیق خارج شود مطالعات پاستور بدون هیچ تردیدی ثابت کرد که  باسیلوس آنتراسیس به تنهایی می‌تواند مسئول بیماری سیاه زخم باشد.

نتایج نظریه میکروب

این نتایج نظریه میکروب لویی پاستور را تأیید کرد اما نحوه واگیری بیماری و انتقال آن همچنان بصورت یک معما باقی مانده بود.

پاستور هنگام عبور از میان مزرعه‌ای که در آن گوسفندان در حال چرا بودند مشاهده کرد که رنگ زمین در یک قسمت با قسمت دیگر متفاوت است.

پس از پرسش از دامداران، او فهمید كه كشاورز چند گوسفند را كه از سیاه زخم مرده بودند دفن كرده است و همچنین تغییر رنگ خاك ناشی از وجود كرم‌های خاك است.

پاستور دریافت که کرم‌هایی که از لاشه گوسفندان تغذیه می‌کنند، اسپورهای سیاه زخم را به سطح زمین منتقل می‌کنند، در نتیجه گوسفندان دیگر که در خاک آلوده چرا می‌کردند به بیماری سیاه زخم مبتلا میگشتند.

لویی پاستور متوجه شد که به دلایل قاطع  بیشتری احتیاج هست و تصمیم گرفت آنچه را که در مورد واکسیناسیون مرغ‌ها آموخته بود در این رابطه نیز به کار ببرد.

تکنیک های لویی پاستور

او از تکنیک‌های مختلف اکسیداسیون و پیری (به منظور کشتن و ضعیف کردن باکتری) برای ایجاد واکسنی استفاده کرد. که در سطح آزمایشگاهی موفق به جلوگیری از بروز بیماری سیاه زخم می‌شد.

علیرغم هیجان حاصل از یافته‌ها یک دامپزشک مشهور به نام روسیگنول  این گزارش‌ها را باورنکردنی دانست. و پاستور را به انجام یک آزمایش عمومی با دقت کنترل، دعوت کرد.

قرار شد که 25 گوسفند به عنوان شاهد و 25 گوسفند دیگر توسط پاستور واکسینه شوند. و پس از آن همه حیوانات دوز کشنده سیاه زخم دریافت کنند.

برای اینکه ادعاهای پاستور پذیرفته شود همه گوسفندانِ شاهد باید می‌مردند و همه گوسفندان تلقیح شده باید نجات پیدا می‌کردند.

علاقه عمومی به این موضوع چنان زیاد شد که روزنامه هایی مانند تایمز لندن و روزنامه های فرانسه هر روز اخبار در رابطه با این آزمایش را پوشش می‌دادند.

تلقیح نهایی (5 مه 1882) انجام شد، همه 25 گوسفند شاهد مرده بودند در حالیکه همه 25 گوسفند واکسینه شده زنده ماندند.

اخبار این نتایج در سراسر فرانسه و اروپا و فراتر از آن پخش شد. و طی 10 سال  در مجموع 3.5 میلیون گوسفند و یک و نیم میلیون گاو واکسینه شدند. که میزان مرگ و میر آنها کمتر از 1 درصد بود.

لویی پاستور مطالعات خود را برای شناسایی و جداسازی میکروبها در طی 2 تا 3 سال بعد، برای بسیاری از بیماریهای دیگر  از جمله گل سرخ خوکی ، تب زایمان و ذات الریه گسترش داد.

هاری

 پاستور و روکس در آزمایش‌های اولیه خود سعی کردند با تزریق بزاق از حیوانات هار به سگ‌های سالم، عفونت را منتقل کنند. اما نتایج متفاوت بود و قابل پیش بینی نبود.

هنگامی که آنها تشخیص دادند که عامل بیماریزا در نخاع و مغز است، عصاره نخاع  را از سگ هار مستقیماً به مغز سگهای سالم تزریق کردند.

این اقدام در طی چند روز باعث بروز نشانه های هاری در حیوانات آزمایش شده میگردید.

سپس هدف آنها ساخت واکسنی بود که قبل از اینکه عامل  بیماریزایی از محل گزش به نخاع و مغز منتقل شود بتواند در فرد ایمنی ایجاد نماید.

این ایمنی با تزریق سوسپانسیون‌های نخاع خرگوشهای بیمار که در اثر خشک شدن در هوا برای مدت 12 روز ضعیف شده بودند انجام گرفت.

آنها طناب نخاعی را از یک آویز در مرکز بطری به حالت آویزان درآورند. که شامل یک سوراخ در بالای بطری و یکی در سمت پایین بود.

هوای وارد شده از دهانه پایین از روی نخاع عبور کرده و از بالا خارج می‌شد.

هرچه طناب نخاعی خشک‌تر می‌شد، بافت بیمار از قدرت بیماریزایی کمتری برخوردار بود.

برنامه های درمانی

برنامه درمانی برای ایجاد ایمنی، شامل تزریق زیر پوستی با دوزهای متفاوت از سوسپانسیون خشک شده نخاع بیمار به سگها بود.

به این ترتیب سگ‌ها از هاری در امان مانند. ظاهراً در پایان دوره ، سگها در برابر گزش حیوانات هار کاملاً مقاوم گشته بوده اند . و حتی در صورت استفاده از قوی‌ترین عصاره‌ها به مغزشان بیمار نمی‌شدند.

به خاطر این دست آورد لویی پاستور و روکس با استقبال گسترده و تبلیغات بسیار مطلوبی روبرو شدند که منجر به فشار برای تولید واکسن انسانی گردید.

در ابتدا  پاستور برای انجام این کار مردد بود.

با این حال، یک اتفاق خاص، پاستور را دوباره به کانون توجهات کشاند.

آزمایشات

به نقل از پاستور، در 6 ژوئیه 1886 ، 3 نفر در آزمایشگاه وی حاضر شدند:
تئودور وون ، بقالی از مایسنگست و مادری که پسر 9 ساله اش جوزف مایستر را همراهی می‌کرد.

بقال و کودک هر دو توسط یک سگ گاز گرفته شده بودند  که چندین روز بعد ثابت شد هار بوده است.

از آنجا که بازوی بقال پوشیده بود و آستین آن سوراخ نگردیده بود ، پاستور خطری را مشاهده نکرد و او را به خانه فرستاد.

اما ، کودک به شدت مجروح گشت و به سختی می‌توانست راه برود. مادرِ کودک از پاستور ، که گویا تقریباً 50 سگ را درمان کرده بود، التماس کرد تا پسرش را معالجه کند.

طبق یکی از نسخه های این رویداد ، لویی پاستور با همکاران پزشک خود مشورت کرد.(پاستور پزشک نبود) و با غلبه بر ترس خود، موافقت کرد که کودک را معالجه کند.

با وجود نگرانی‌های احتمالی پاستور، مایستر بهبودی کامل یافت و تا پایان عمر در سلامت کامل بود.

بعداً مایستر به عنوان کارمند به انستیتوی پاستور آمد و سالها به عنوان سرایدار خدمت می کرد.

چند ماه پس از آنکه پاستور با موفقیت مایستر را معالجه کرد، یک قربانی جوان دیگر، چوپانی که توسط “سگ هار” مجروح بود به او مراجعه کرد.

مشهور شدن لویی پاستور

پس از چند درمان موفقیت آمیز، لویی پاستور بسیار مشهور شد و گزارش های مربوط به این موفقیتها قربانیان گاز گرفتگی سگ و گرگ از فرانسه ، روسیه و ایالات متحده را برای درمان روانه آزمایشگاه او کرد.

پاستور به یک قهرمان ملی و افسانه‌ای تبدیل گشت و با بودجه عمومی و دولتی ، توانست موسسه پاستور را در پاریس ایجاد کند. این موسسه در ابتدا برای درمان قربانیان هاری طراحی شد. بعداً سایر انستیتوهای پاستور  از جمله 3 موسسه در ایالات متحده  برای درمان هاری انسان و بیماری های دیگر تاسیس شد.

ابطال نظریه زایش خود به خودی (خلق الساعه)

در حالی که یافته های لویی پاستور در مورد تخمیر باعث موجی از هیجان و حدس و گمان در دنیای علمی بود، بحث طولانی مدت در مورد زایش خود به خودی بار دیگر مورد توجه قرار گرفت.

نظریه تولید خود به خودی بر این باور بود که موجودات زنده می توانند از ماده غیر زنده به وجود بیایند و چنین فرآیندهایی بصورت عادی و منظم در دنیای ما اتفاق می افتند

نمونه‌های از زایش خودبه‌خودی این بود که مردم گمان میکردندگرد و غبار باعث ایجاد کک می‌شود. حشره‌ها از گوشت گندیده به وجود می‌آیند و یا نان یا گندمی که در گوشه‌ای تاریک باقی می‌ماند موش تولید می‌کند.

پاستور به این نتیجه رسید که یافته‌های او درمورد تخمیر و میکروارگانیسم‌ها  ممکن است سرنخ حل این موضوع باشد.

تحقیقات

او یک سری تحقیقات انجام داد که اساساً منجر به نابودی هر استدلالی که در حمایت از تئوری “زایش خود به خودی” ارائه می‌گردید شد.

پاستور ابتدا نشان دادکه پوست انگور در آغاز برداشت انگور آلوده به مخمر است.

او این کار را با کشیدن آب انگور از زیر پوست آن با سرنگ‌های استریل و نشان دادن تخمیر نشدن خود به خودی آن انجام داد.

وی سپس نشان داد که پوشاندن انگورهای تاکستان با پارچه دارای منفذ ریز یا بسته بندی انگور با پنبه برای محافظت از آنها در برابر گرد و غبار آلوده، باعث جلوگیری از تخمیر آنها می‌شود.

پاستور با تزریق هوای جمع آوری شده در ارتفاعهای مختلف به مخازن استریلیزه که حاوی محلول‌های قابل تخمیر و پاستوریزه شده بودند، نشان داد که گرد و غبار هوا آلودگی‌ها را حمل می‌کند و هرچه ارتفاع بیشتر باشد، گرد و غبار موجود در هوا کمتر می‌شود و از این رو آلودگی کمتری نیز دارد.

مهمترین آزمایش در این زمینه، آزمایشات پاستور با استفاده از فلاسک گردن قویی بود، که در آن مایع قابل تخمیر را در یک فلاسک ریخت و درب آن را مسدود نمود.

تا زمانی که درب فلاسک مسدود بود، محتوای آن تغییر نمی‌کرد.

در ادامه پاستور درب فلاسک را باز کرد و هوا می توانست وارد آن شود . اما با توجه به اینکه گرد و غبار آن در دیواره‌های مرطوب گردن فلاسک به دام می‌افتاد، مایعات را استریل نگه می‌داشت و نشان داد که هوا به تنهایی نمی‌تواند فرآیند تخمیر را تحریک کند.

هنگامی که فلاسک را کج کرد تا مایعات بتوانند دیواره‌های آلوده را لمس کنند، بلافاصله رشد میکروارگانیسم ها آغاز می‌شد.

از او نقل میباشدکه در سال 1864 گفت: “اصول نظریه زایش خود به خودی از ضربه مهلک این آزمایش ساده هرگز بهبود نخواهد یافت”.

افتخارات

دریافت 1500 فرانک از انجمن داروسازی برای سنتز اسید راسمیک در سال 1853

مدال رامفورد از انجمن سلطنتی لندن به خاطر کشف ماهیت اسید راسمیک و روابط آن با نور قطبی در سال 1856

مدال کوپلی برای تحقیقات در مورد تخمیر در سال 1874

جایزه مونتون از آکادمی علوم فرانسه برای فیزیولوژی تجربی در سال 1860

در سال 1861 jecker دریافت جایزه

در سال 1862 برای رد تجربی او از نسل خود به خودیAlhumbertدریافت جایزه

مدال مدال آلبرت از انجمن سلطنتی هنر در سال 1882

نشان مدژیدیه (کلاس اول) و 10000 لیره عثمانی از سلطان عبدالحمید دوم عثمانی در سال 1883

جایزه کامرون از دانشگاه ادینبورگ در سال 1889

کسب مدال لیوانوک از آکادمی علوم و هنرهای سلطنتی هلند برای همکاری در میکروب شناسی در سال 1895

در سال 1853 به عنوان شوالیه لژیون افتخار شناخته شد . سال 1863 به افسر، سال 1868 به فرمانده. در سال 1878 به نشان درجه بزرگ تبدیل شد و در سال 1881 به صلیب بزرگ لژیون افتخار نائل آمد.

درگذشت

 لوئیس پاستور در سال 1868 دچار سکته مغزی شد . ولی با این وجود باز هم به فعالیت های خود ادامه می داد تا اینکه سرانجام در سال 1895 دار فانی را وداع گفت.

پیکر او در کلیسای جامع نوتردام پاریس، فرانسه به خاک سپرده شد. و بقایای او در سال 1896 به زیر زمینی در انستیتو پاستور منتقل شد. در عصر حاضر از پاستور به عنوان یکی از برجسته ترین دانشمندان کل دوران ها یاد می شود. که اکتشافات مهم و تاثیر گذاری برای بشریت داشت و منجربه نجات جان میلیون ها انسان گشت. او در سال 1887 موسسه انستیتوی پاستور را بنیان نهاد و این چیزی بود که بیشتر ما را به یاد او می اندازد. در حال حاظر این موسسه یکی از رهبران جهانی در مقابله با بیماری های عفونی بشمار می رود.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا