زندگینامه اسکندر مقدونی معروف به اسکندر کبیر

ترجیح میدم از نظر دانش از دیگران پیشی بگیرم تا در وسعت قدرت و تسلطم.

اسکندر مقدونی معروف به اسکندر کبیر، از جنگجویان و سرداران بزرگ تاریخ، با فتح ایران، مصر و هند در قرن چهارم پیش از میلاد، خداوندگار آسیا لقب گرفت.اسکندر مقدونی، پادشاه مقدونیه و یکی از بزرگ‌ترین رهبران نظامی جهان بود که اتحادیه ایالت‌های یونانی را در سال ۳۳۴ پیش از میلاد بر علیه امپراتوری هخامنشیان تشکیل داد.

سپس داریوش سوم، شاه ایران را سرنگون و امپراتوری هخامنشی را فتح کرد. او جنگجویی بی‌نظیر بود که با تعداد کم نیروی نظامی، پیروزی‌های شگفت‌انگیزی بدست آورد. اسکندر در سال ۳۲۶ پیش از میلاد به هند حمله برد و با فتح این کشور، در حالی که تنها ۳۲ سال داشت، قلمروی یونان را از دریای آدریاتیک در جنوب شرقی اروپا تا پنجاب در شمال غربی هند رساند.

شرح  زندگینامه اسکندر مقدونی

اسکندر سوم مقدونی در سال ۳۵۶ ق م در شهر پلا متولد شد و تا سن ۱۶ سالگی تحت تعلیم ارسطو قرار داشت. اسکندر توانست تا پیش از رسیدن به سن 30 سالگی از بزرگ‌ترین امپراتوری‌های باستان را شکل دهد که از دریای یونان تا هیمالیاگسترده بود. او در جنگ‌هایش شکست‌ناپذیر بود و شکست را نمی پذیرفت. از اسکندر به عنوان یکی از موفق‌ترین فرماندهان نظامی در سرتاسر تاریخ یاد می‌شود.و او را شاهنشاه کل جهان می نامند.س از آنکه پدر اسکندر، فیلیپ دوم مقدونیه، به قتل رسید، سال ۳۳۶ ق م به جای پدرش بر تخت سلطنت نشست.

دوران نوجوانی اسکندر مقدونی

زمانی که اسکندر مقدونی سیزده ساله شد، پدرش برای تربیتش در پی یک مربی خصوصی بود و فرهیختگانی چون ایسوکراتس و اسپئوسیپوس را در نظر گرفت و حتی اسپئوسیپوس این پیشنهاد را داد که از ریاست آکادمی برای بر عهده گرفتن آموزش اسکندر، کناره گیری کند. فیلیپ در نهایت، ارسطو را به عنوان مربی پسرش انتخاب کرد و کلاس های آنان، در معبد نیمف ها در میزا برگزار شد. فیلیپ در ازای آموزش اسکندر، قول داد که شهر استاگیرا، زادگاه ارسطو، را که توسط خودش ویران شده بود از نو بسازد و شهروندانی که در آن شهر به برده بودند را بخرد یا آزاد کند و به آنان برای زندگی مکانی در زادگاهشان بدهد و افردی که در زندان بودند را عفو کند.

فتوحات اسکندر

اسکندر با فکر حمله به ایران رشد کرد، زیرا او برای حفظ سپاه خود به ثروت ایران نیازمند بود. دلاوری‌های سربازان یونانی در قتل کوروش کوچک در عهد پادشاهی اردشیر دوم هخامنشی و عملیات نظامی موفقیت‌آمیز آن‌ها در ایران، ضعف‌های شاهنشاهی هخامنشی را برای اسکندر نمایان کرد و بر این اساس نقشه اساسی برای حمله به ایران را طراحی کرد.

فتح ایران

اسکندر در بهار سال ۳۳۴ ق.م از راه تنگه داردانل واقع در غرب ترکیه امروزی، وارد آسیا شد. او فرمانده سپاهی بزرگ از مقدونیان و یونانیان بود؛ بعد از او پارمنیون  دومین مقام در ارتش اسکندررا عهدار بود. اسکندر در کنار رود گرانیکوس (رودخانه بیگا چایی در غرب ترکیه امروزی) با ارتش ایران جنگید و در حالی که ارتش ایران نزدیک به پیروزی بود، با نجات جان اسکندر توسط کلیتوس، یکی از سرداران او، ارتش مقدونیه جان دوباره گرفت و سپاه ایران را شکست دادند. این نبرد به «نبرد گرانیک» شهرت یافت، اولین رویارویی سپاه اسکندر با سپاه هخامنشی بود.

این اولین رویارویی تن‌به‌تن اسکندر و داریوش سوم بود. درباره تعداد سپاهیان دو طرف در نبرد ایسوس اطلاعات چندانی در دست نیست؛ اما برخی روایت‌ها شمار سربازان ایرانی را ۵۰۰,۰۰۰ نفر شمردند که شاید اغراق‌آمیز باشد. دو سپاه در ایسوس با هم درگیر شدند و اسکندر در این جنگ نیز پیروز شد و داریوش سوم در حالی که خانواده‌اش اسیر اسکندر بود، گریخت و شیرازه ارتش ایران از هم پاشید. اسکندر بعد از نبرد ایسوس، به سوریه و فینیقیه رفت و با تصرف خزانه شاهی ایران در دمشق به ثروتی بزرگ دست یافت. 

فتح شوش

بعد از فتح بابل، شوش نیز فتح شد و اسکندر به ثروتی عظیم دست یافت . سپس با مطیع کردن قبیله‌های کوه‌نشین زاگرس به پارس حمله کرد؛ اما در تنگه‌ای به نام دربند پارس (تنگ تکاب امروزی) با نیروهای آریوبرزن، جنگجوی قهرمان ایرانی روبه‌رو شد و بعد از شکست او، به تخت جمشید و پاسارگاد غلبه کرد. او کاخ خشایار در تخت جمشید را به آتش کشید . برخی روایت‌ها این رفتار اسکندر را در نتیجه مستی او و به تشویق زنی بدکاره دانستند.

فتح مصر

اسکندر در پاییز سال ۳۳۲ پیش از میلاد به مصر رسید، استاندار ایرانی مصر تسلیم او شد و مصریان او را به‌عنوان فرعون پذیرفتند. او مدتی که در مصر بود به سنت‌های آن‌ها احترام گذاشت، همچنین شهر اسکندریه را در مصر بنا نهاد و آن را پایتخت خود کرد. اسکندر مصر را که تحت تسلط ایران بود تصرف کرد و عنوان فرعون را به خود اختصاص داد.

فتح هند

اسکندر در تابستان ۳۲۷ پیش از میلاد بلخ را ترک کرد و راهی هند شد. تصرف هند برای اسکندر کار آسانی نبود و او برای دست‌یابی به هدف خود چندین جنگ را پشت سر گذاشت. نبرد با فیل‌های زره‌پوشی که اسب‌های سواره‌ نظام اسکندر از مقابل آن‌ها کار سختی به نظر می‌رسید، اما او سرانجام در برابر هندی‌ها پیروز شد. او برای بزرگداشت پیروزی خود در هند، دو شهر با نام اسکندریه نیکه (نیکه الهه پیروزی) و بوکفالا (بوکفالوس اسب اسکندر بود که در جنگ‌های تصرف هند جان داد) ساخت.

اسکندر هند را به کارگزاران خود سپرد و از راه بلوچستان به کرمان بازگشت. سپس در بهار ۳۲۴ پیش از میلاد به شوش، پایتخت ایلام و مرکز اداری هخامنشیان رسید. او در شوش میهمانی برپا کرد و در آن، خود به‌همراه حدود ۸۰ نفر از افسرانش همسر ایرانی برگزیدند. این اقدام به دستور اسکندر برای التقاط نژاد ایرانی و مقدونی برای دست‌یابی به نژاد برتر صورت گرفت. او دو دختر داریوش سوم را به عقد خود و هفستیون  وزیر بزرگ، دوست و معتمد خود درآورد.

مرگ اسکندر مقدونی

اسکندر مقدونی بعد از فتح هند که در تبت تا رود هیفاز( بیس امروزی) پیشروی کرده بود به علت خسته‌شدن سربازان به ایران بازگشت و تصمیم داشت عربستان را تسخیر کند. به همین خاطر وی به طرف بابل حرکت کرد ولی به دلیل تبی که در آن جا از باتلاق های بابل مبتلا شد در سن ۳۲ سالگی فوت کرد. جسد اسکندر مقدونی را مومیایی کردند و به مصر بردند اما هیچ وقت محل قبرش معلوم نشد.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا