خداشناسی و شناخت حصولی و انواع آن

من تنها نیستم خدا با من است

خداشناسی به این معناست که انسان به حقیقتی برسد که درک کند خداوند علت وخالق اوست و او عین نیاز و متعلق به خداوند است. چنانکه در قرآن می فرماید:ای مردم شما(همگی) نیازمند به خدایید، تنها خداوند است که بی نیاز و شایسته هرگونه حمد و ستایش است.

ایرانکده شما را با این مطلب آشنا می‌کند پس تا انتهای مطلب با ما همراه باشید. فکر انسان هم گاهی سبک بار است گاهی دارای باری با وزن متوسط و گاهی دارای باری است با وزن زیاد از غم ها، برای من که این گونه است! وقتی در زندگی او را گم می‌کنم بارم سنگین سنگین است؛ اما رفیق برای اینکه فراموشش نکنی اول باید خوب بشناسی اش! اما وقتی انسان می‌خواهد با فکر خویش خدا را اثبات کند باید راهی را انتخاب کند که مناسب فکر و اندیشه اوست.  

براهین اثبات وجود خدا را می‌توان از جهتی به دو دسته تقسیم نمود، یک دسته از براهین، مخلوقات را واسطه استدلال قرار می‌دهند و با کمک مخلوقات به خداوند می‌رسند. ولی در دسته دیگر از براهین، مخلوقات واسطه اثبات وجود خدا نیستند، بلکه از خود حقیقت هستی و مفهوم هستی به خدا می‌رسند.

انواع خداشناسی

بطور کلی، معرفت و شناخت یک موجود به حسب آن شی مورد شناخت، به دو صورت رقم می خورد. یک شناخت حضوری و دوم  شناخت حصولی. در مورد خداوند متعال نیز همین دو نوع شناخت متصور است. یکی شناخت حضوری که بدون وساطت مفاهیم ذهنی، تحقق می یابد و دیگری شناخت کلی و حصولی که به وسیله مفاهیم عقلی حاصل می شود و مسقیماً به ذات الهی تعلق نمی گیرد. 
قرآن کریم انسان را بالفطره خداشناس معرفی می کند و بیان می‌کند که همه انسان ها در مرحله ای وجود، پروردگار خویش را به صورت آشکار مشاهده میکنند. و به ربوبیت او اعتراف کرده اند و به حسب آفرینش خود، یک نوع شناخت از آفریننده خود دارند.

شناخت حصولی و حضوری خداوند بدین شرح است:

منظور از خداشناسی فطری و حضوری این است که دل انسان ارتباط عمیقی با آفریننده ی خود دارد و هنگامی که انسان به عمق دل خود، توجه نماید چنین رابطه ای را میبیند. ولی اکثر مردم مخصوصا در اوقات عادی زندگی که سرگرم امور دنیوی خود هستند. توجهی به این رابطه قلبی ندارند و تنها هنگامی که توجهشان از همه چیز بریده می شود و امیدشان از همه اسباب قطع می گردد، می توانند به این رابطه قلبی توجه نمایند.
منظور از خداشناسی فطری و حصولی این است که عقل انسان برای تصدیق وجود خدا نیازی به تلاش و کوشش ندارد، بلکه به راحتی درک می کند که وجود انسان و همه پدیده های جهان نیازمند هستند. پس خدای بی نیازی هست که نیاز آنها را رفع کند.

اميرالمؤمنين علي عليه‌السلام مي‌فرمايد:

و بدانيد اي بندگان خدا! که خداوند شما را بيهوده نيافريد، و بي‏ سرپرست رها نکرد. از ميزان نعمتش بر شما آگاه، و اندازه نيکي‌هاي خود بر شما را مي‏داند، از خدا درخواست پيروزي و رستگاري کنيد. از او بخواهيد و عطاي او را درخواست کنيد، که ميان او و شما پرده و مانعي نيست، و دري بروي شما بسته نمي‏‌گردد.

خدا در همه جا، و در هر لحظه، و هر زمان، با انسان و پريان است. عطاي فراوان از دارايي او نمي‏‌کاهد، و بخشيدن در گنج او کاستي نياورد، و مراجعین، سرمايه او را به پايان نرسانند. عطاشدگان، سرمايه او را پايان نمي‏دهند و کسي مانع احسان به ديگري نخواهد بود. و آوازي او را از آواز ديگر باز ندارد، و بخشش او مانع گرفتن نعمت ديگري نيست، و خشم گرفتن او مانع رحمت نمي‏باشد.

رحمتش او را از عذاب غافل نمي‏‌سازد، پنهان بودنش مانع آشکار بودنش نيست، و آشکار شدنش او را از پنهان ماندن باز نمي‏‌دارد. نزديک و دور است، بلندمرتبه و نزديک است، آشکار پنهان، و پنهان آشکار است. جزادهنده همگان است و خود جزا داده نمي‏شود، پديده ‏ها را با فکر و انديشه نيافريد، و از آنان براي خستگي و زحمات کمکي نخواست.(نهج‌البلاغه، خطبه 186)


نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا